کد مطلب:328019 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:361

آیه 214بقره


ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یاتكم مثل الذین خلوا من قبلكم مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین ء امنوا معه متی نصر اللّه . الا ان نصر اللّه قریب.214





ترجمه آیه

آیا به دستوری كه دادیم كه همگی داخل در سلم شوید عمل می كنید و از اختلاف دست بر می دارید یا نه بلكه می پندارید بدون اینكه آنچه بر سر اقوام و ملل گذشته از مصائب درونی و برونی بیامد بر سر شما آید داخل بهشت شوید؟ نه ممكن نیست شما نیز مانند آنها امتحان خواهید شد آنها آنچنان آزمایش سختی شدند كه دچار تزلزل گشته حتی رسول وگفتند: پس نصرت خدا چه وقت است آنگاه به ایشان گفته شد: آگاه باشید كه نصرت خدا نزدیك است .(214)

بیان آیه

در سابق گفتیم : این آیات از جمله : (یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم كافة ) تا آخر آیه مورد بحث یك سیاق دارند، و همه به هم مربوطند.





ام حسبتم ان تد خلوا الجنه ...





بهشت رضوان و قرب رب العالمین در گرو تحمل سختی ها است و سنت الهی در میان اممگذشته در بین امت اسلام تكرار خواهد شد (تكرار تاریخ )

در این جمله آنچه را كه آیات سابق بر آن دلالت می كرد تثبیت می كند، و آن این بود كه دین یك نوع هدایت خدائی است ، برای مردم هدایتی است به سوی سعادتشان در دنیا و آخرت ، و نعمتی است كه خداوند بشر را به آن اختصاص داده . پس بر انسانها واجب است در برابر آن تسلیم شوند، و با وجود آن دیگر گامهای شیطان را پیروی نكنند، و در این هدایت اختلاف نیندازند، و دوا را به صورت دردی جدید در نیاورند، و بوسیله پیروی هوا و به طمع زخرف دنیا نعمت خدای سبحان را با كفر و عذاب معاوضه ننمایند كه اگر چنین كنند غضبی از ناحیه پروردگارشان به ایشان می رسد، همانطوری كه به بنی اسرائیل رسید، چون آنها هم نعمت پروردگار را بعد از آنكه در اختیارشان قرار گرفت تغییر دادند آری خدا با بنی اسرائیل عداوت خاصی نداشت ، این سنت دائمی خدا است كه فتنه ها پیش آورد، و احدی از مردم به سعادت دین و قرب رب العالمین نمی رسد مگر با ثبات و تسلیم .

در این آیه شریفه التفاتی از غیبت به خطاب به كار رفته ، چون در آیات قبلی مؤ منین ، غایب فرض شده بودند، می فرمود: (مردم امت واحده ای بودند)، و در این آیه حاضر به حساب آمده اند، می فرماید: (نكند خیال كرده اید كه ...)، و این بدان جهت بود كه اصلا در این آیات روی سخن با مؤ منین بود، در شش آیه قبل می فرمود: (یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم كافه )، چیزی كه هست در آیه قبلی موقعیت ایجاب كردغایب به حساب آیند، همینكه آن عنایت كلامیه اعمال شد دوباره به سیاق قبلی برگشته مؤ منین را مخاطب قرار داد.

كلمه (ام ) متصله و به معنای (یا اینكه ) نیست ، بلكه منقطعه و به معنای (بلكه ) است ، و معنای آیه بطوریكه دیگران هم گفته اند این است كه (نه ، بلكه گویا پنداشته اید كه قبل از برخورد با آنچه امم گذشته برخوردند داخل بهشت می شوید).

البته اختلافی كه در میان اهل ادب درباره كلمه (ام ) منقطعه وجود دارد معروف است : ولی حق مطلب به نظرما این است كه اصل این كلمه برای افاده تردید (یا اینكه ) است ، و اگر گاهی معنای (بلكه ) رامی دهد، از این نظر است كه معنای بلكه هم در آن موارد منطبق است ، نه اینكه برحسب وضع لغوی دو جور (ام ) داریم ، در نتیجه معنای ام منقطعه در مورد آیه مورد بحث این می شود: (هل انقطعتم بما امرناكم من التسلیم ، بعد الایمان ، و الثبات علی نعمه الدین ، و الاتفاق و الاتحاد ام لا بل حسبتم ان تدخلوا الجنه ...)، یعنی آیا بعد از آنكه به شما دستور دادیم كه بعد از ایمان آوردن هم استقامت به خرج دهید و هم تسلیم شوید آیا از آرزوی كاذب خود دست برداشته اید یا نه ، بلكه گمان دارید كه داخل بهشت می شوید.





و لما یاتكم مثل الذین خلوا من قبلكم





كلمه (مثل ) اگر با كسره میم و سكون ثا خوانده شود به معنای شبه (مانند) است ، و اگر بفتحه میم و فتحه ثا خوانده شود معنای شبه (شباهت ) را می دهد، و منظور از مثل كه برای چیزی می آورند بیانی است كه كانه آن چیز را در نظر شنونده مجسم كرده است ، كه این چنین بیان را استعاره تمثیلیه می گویند، مانند اینكه خدای تعالی درباره علمای یهود كه به علم خود عمل نمی كردند مثل زده به چهارپائی كه كتاب بر آن بار كرده باشند، می فرماید: (مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها كمثل الحمار یحمل اسفارا) و نیز از همین باب است مثل به معنای صفت مانند آیه : (انظر كیف ضربوا لك الامثال ) چون این در پاسخ آن تهمت ها است كه به رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) می زدند، و می گفتند: او مجنون است ، ساحر است ، كذاب است ، و امثال اینها، پس كلمه امثال در اینجا به معنای صفت است و از آنجائی كه در آیه مورد بحث خدای تعالی با جمله (مستهم الباساء و الضراء...) آن مثل را بیان كرده ، لاجرم باید گفت : كه كلمه نامبرده معنای اول را می دهد.





مستهم الباساء و الضراء...





معنای باساء و ضراء و اشاره به سنت جاریه الهی درباره همه انسانها

بعد از آنكه شوق مخاطب برای فهمیدن تفصیل اجمالی كه جمله : (و لما یاتكم مثل الذین ...) بر آن دلالت داشت شدید شد، با جمله مورد بحث آن را تفصیل داد، و كلمه (باساء) به معنای شدت و سختی است كه از خارج نفس آدمی به آدمی وارد می شود، مانند گرفتاریهای مالی ، و جاهی ، و خانوادگی ، و نداشتن امنیتی كه در زندگیش به آن نیازمند است .

و اما ضراء عبارت است از شدتی كه به جان و تن انسان می رسد، مانند جراحت و قتل و مرض ، و كلمه زلزله و زلزال معنایش معروف است ، و اصل آن از ماده (ز - ل - ل ) است ، كه به معنای لغزیدن است ، و اگر این كلمه تكرار شده ، برای این بود كه بر تكرار دلالت كند، تو گوئی زمینی كه مثلا دچار زلزله شده ، لغزشهائی پشت سر هم كرده ، و این معنا، در كلمه (صر - و صرصر)، و كلمه (صل و صلصل ) و كلمه (كب و كبكب ) نیز جریان دارد، و كلمه زلزال در آیه شریفه كنایه است از اضطراب و دهشت .





حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه ...





كلمه (یقول ) به نصب لام خوانده شده و بنابراین قرائت جمله در معنای غایت و نتیجه است .

برای جملات قبل بعضی هم آن را به ضمه لام خوانده اند. و بنابراین قرائت جمله نامبرده حكایت حال گذشته است ، و هر چند هر دو معنا صحیح است ، لیكن دومی با سیاق مناسب تر است ، برای اینكه اگر جمله نامبرده غایتی باشد كه جمله (زلزلوا) را تعلیل كند، آن طور كه باید با سیاق مناسب نیست .





متی نصر اللّه الا ان نصر اللّه قریب



این جمله حكایت كلام رسول و مؤ منین به آن حضرت با هم است ، و گرچه چنین كلامی از رسول خدابه ذهن می زند، كه آن جناب چرا باید بگوید (یاری خدا كی می رسد)؟ ولی با در نظر گرفتن اینكه خدای تعالی قبلا به رسول و مؤ منین وعده نصرت داده بود، و مثلا فرموده بود: (و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلین ، انهم لهم المنصورون ) و نیز فرموده بود: (كتب اللّه لا غلبن انا و رسلی ) جمله مورد بحث هیچ به ذهن نمی زند، و اگر بنا باشد از شنیدن امثال این عبارتها یكه بخوریم باید از آیه : (حتی اذا است یئس الرسل ، و ظنوا انهم قد كذبوا، جاءهم نصرنا) باید یكه بخوریم ، كه لحنش شدیدتر از لحن آیه مورد بحث است .

و نیز ظاهر آن است كه جمله : (الا ان نصر اللّه قریب ) حكایت كلام خدای تعالی باشد، نه تتمه كلام رسول و مؤ منین با وی .

و این آیه همانطور كه قبلا هم اشاره كردیم دلالت می كند بر اینكه مساءله ابتلا و امتحان در امت اسلام نیز جریان دارد، و این سنت همیشگی است .

و نیز دلالت دارد بر اینكه مثل و وصف امتهای گذشته عینا تكرار می شود، آنچه بر سر امتهای گذشته رفته است بر امت اسلام نیز خواهد رفت ، و این همان است كه نامش را تكرار تاریخ و یا عود آن می گذاریم .